السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
ورود به بهشت شایسته کیست جز شما آقا؟
از زبان خودم می نویسم:
امیدوارم که اینبار خاک آستانت را ببوسم و برای همیشه در رکاب نورانیت ای زیباترین محبوب بمانم!
به راستی که ادب زیبنده شماست آقا جان که درک حضور دارید!
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست!
خواندنی است...!
ما يك جاهائى خطا كرديم يك جاهائى طبق وظيفه عمل نكرديم؛ يك جاهائى مراقبتهائى كه بايد انجام بدهيم، انجام نداديم؛ يك جاهائى دلبستگىهاى خودمان را زير پا نگذاشتيم؛ اينها منجر شده به اشكالاتى - اين را هم بايد در نظر داشته باشيم - به چيزهائى كه بايد از آن پرهيز كرد و برحذر بود، سرگرم شديم؛ به منازعات سياسى، به مشاجرات سرگرم شديم؛ به رفاهطلبى سرگرم شديم، به منشهاى اشرافى سرگرم شديم؛ اينها نقاط ضعف است. وقتى من و شما زندگىمان را زندگى رفاهطلبانه و اشرافى قرار بدهيم، مردم از ما ياد ميگيرند. يك عدهاى منتظر بهانهاند؛ به ما نگاه ميكنند، ميگويند آقا ببينيد اينها چه جورى زندگى ميكنند، ما هم ميخواهيم همين جور زندگى كنيم. اينها كسانى هستند كه دستشان ميرسد. يك عدهاى معتقدند كه بايد در زندگى مقتصد بود، نبايد اسراف كرد، نبايد افراط كرد؛ اينها وقتى نگاه ميكنند مىبينند من و شما اسراف ميكنيم، ميگويند خب، ما از اينها كه بالاتر نيستيم؛ اينها كه رؤساى ما هستند. اين كارها خطر دارد. روش انقلاب و انقلابيون به تبع آموزش اسلام، اعراض از زندگى رفاهطلبانه براى خود بود. براى مردم هرچه ميتوانيد، رفاه ايجاد كنيد؛ هرچه ميتوانيد، درآمد ملى را زياد كنيد؛ هرچه ميتوانيد، در كشور ثروت توليد كنيد؛ اما خودتان نه. مسئولين لااقل تا وقتى مسئولند، به زندگى رفاهطلبى رو نكنند. غفلت از روحيهى جهادى و ايثار، غفلت از تهاجم فرهنگى دشمن، غفلت از در كمين بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن در فضاى رسانهاى كشور، بىمبالاتى نسبت به حفظ بيتالمال؛ اينها گناهان ماست، اينها نقاط ضعف ماست.
یا لطیف
ماه رمضان رسیده. با خودم فٔٔٔٔٔکر می کنم رمضان امسال باید با سال های دیگر متٔٔٔفاوت باشد. به سراغ چٞند
کتابی که در دسترس دارم می روم ، در دنیای مجازی دنبال مطلبٝٝٔٔٔی، حرفٔی و نکته ای می گردم، پای صحبت اساتید
می نٔشیٟٟٟٝنم ؛ و لی هیچ کدام راضی ام نمی کند.
غروب آخرین روزھای ماه شعبان ،نماز مغرب و عشاء، حرم مطهر امام رئوف ...
بالاخره استٝاد – حاج علی اکبری - کلید رابه دستٝٔٔٔانم می سپارد:
« برای ورود به ماه رمضان باید آمادگی معرفٔٔٔتٞٔٔٔی کسبٟٟ کرد که دو راه دارد؛ یک مطالعه احکام روزه داری
و ماه رمضان و دو مطالعه خطبه شعبانیه پیٟامبراکرم(صلی ا... علیٞٞه و آله)»
استٝاد برایم توضیح می دهد که؛ پیٞامبٔر عزیٞٔز در این جٟملات که روای آن ولی نعمتان حضرت ثامن الحجج
علی بٟٟٟٞٞن موسی الرضا(علیه السلام) است ، بٟٟٞهترین برنامه را برای ماه مبارک رمضان شرح داده اند و به
اصطلاح ایٟٟٟٞشان نٝٔٔٔقٔشه راه این ماه را مقابٟٟٟٟٟٞل چشمانمان کشیده اند.
چٞٞٔه کسی بهتر از رسول خدا می تواند از ماه خدا بگوید؟
خط به خط، جٟمله به جمله و کلمه به کلمه این نصایٟٟٝح را که از جانب محبٔوبٟٟٟٞٞم رسول ا... (صلی ا... علیٞٞه و آله) است
می خوانم و از خود ایشان مدد می جٞٔویٟٟٟٟٟٟٞم،ٝٔ دعایٟٟٟٟٟٟم نمایند و هدایٟٟٟٟٞتم کنند تٝا این ماه رمضان را بٟٟٞهتر و بٟیٟٟٟٟٞٞشٝتر از همیشٞٞه
درک کنم و لحظٞه لحظٞٔه اش را برای خدایی تٟٞر شدن قدر بدانم.
رمضان ؛ آغاز سال تٟٞربٟٟٟٝیٟٟٟٟٞتٔٔى مبارک باد.
اين عقيده يا انديشه يا ادعا يا حرف يا هرچه كه شما اسم َش را مي گذاريد يكي از مهم ترين مسائلي بود كه براي خود م در ميان افكار و نظرياتم جايش داده بودم.
در دوران دبيرستان مخصوصا وقتي در طرح 'مادر مؤثر فرداها' شركت كردم و برايم جايگاه بانو و سكان دار خانه روشن شده بود به صورت نظري متوجه شدم كه كار به عنوان فعاليتي كه زمان مشخص و متناوبي را از ما به خود اختصاص دهد براي بانوي خانه مناسب نيست.
چه از جهات شخصي و درجات تربيت نفساني؛ چه از جهت اجتماعي و اثرات خانوادگي و چه از جهت اخلاقي و پيامد هاي برخي كوته نظري ها.
چند وقتي است كه به دلايل شايد درستي مشغول به كارم؛ در محيطي كه سالم است ، از معايب اجتماعي و اخلاقي ديگر محيط ها به دور است اما...
امروز با اطمينان بيشتر مي گويم : كار كردن براي بانويي كه قرار است خانه دار باشد ، فرمان اداره زندگي اي را بدست بگيرد، تربيت نسلي را عهده دار شود؛ مفيد كه ، مناسب كه نه ، مضر است.
'خانه داري' شايد به نظر كار سخيف و بي ارزشي بيايد؛ ديدگاهي كه از بي ارزش دانستن خود خانه ناشي مي شود.اما اگر ما جايگاه خانه را بفهميم مطمئنا نظر متفاوتي پيدا خواهيم كرد.
خانه؛ همانكه كه اولينش بهترين است (اَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ...) كعبه؛ خانه خدا، خانه خدا؛ مركز عبادت انسان رو به خانه است...
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار بانوان نخبه کشوررهبری
فعلا بيش تر ازين نمي خواهم بنويسم .
در خانه اگر كس هست يك حرف بس است...
ميلاد امام جواد(عليه السلام) است.
تبريك و التماس دعا
بسم ربّ الحسين
مدت هاست كه مي خواهم بنويسم
مي خواستم براي ارباب بنويسم.
براي حسين(عليه السلام)
براي عشق مجسّم
براي انسان كامل
براي رهبر جامعه آرماني
براي مراد 72 عاشق
نه
براي مراد ميلياردها عاشق
عشّاقي كه ابتدايي براي زمان وجودشان متصور نيست.
(مگر خداوند ازلي نيست؟ چرا مي پرسيد يعني چه؟)
تا امشب دستم به نوشتن نمي رفت
اما بالاخره محرم آمد.
محرم كه مي آيد دلم دست خودم نيست
دلم را هيچ جا پيدا نمي كنم
بايد خيلي بگردم تا در كنجي گيرش بياورم
چشم در چشمش نگاه می كنم و داغ اين ماه را در عمق وجودش می يابم.
بي مقدمه بگويم
از ابتداي محرم دلم آتش گرفته غم هاي عمّه ام است.
شايد تا رسيدن به مصائب «خانم جانم» مانده باشد
ولي
دلم آتش گرفته از آتش دل زينب(سلام الله عليها)
صحنه هاي كاروان اسراي فيلم مختار!
صحنه هاي نمايش از هبوط تا ظهور!
سرگشتگی «بزرگ بانوی بنی هاشم» در غروب عاشورا
در قتله گاه! 
دیوانه این بخش از آن مرثیه معروفم
"به خدا با دست بسته ام
به زمین هر جا نشسته ام
نقش کردم عشق من حسین
به سر انگشت خسته ام"
دست های بسته!!!
نشستن بر زمین!!!
عشق حسین!!!
انگشت خسته!!!!!!!!!!!!!!!!!!
صحنه هايي كه هر سال در هزارجا برايم تكرار مي شود.......................
يا زينب(صلوات الله عليها)
كه تنها آرامبخش اين روزهايم است
در رفتن جان از بدن گويند و هر نوعي سخن
من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم مي رود!
بسم الله الرحمن الرحيم و بذكر وليه روحي له الفداء
رجب آمده است
ماه خدا
خدا؛ همان كه در تمام خيرها به او اميد داريم و در تمام شرها به او پناه مي بريم
و اين دو را در رجب مي آموزيم
(يا من ارجوه لكل خير و آمن سخطه عند كل شر)
خدا؛ همو كه به اندكيِ ما بسيار مي بخشد
(يا من يعطي الكثير بالقليل)
كثير، «كوثر» ؛ اعطاي كثير، «اعطيناك الكوثر»
و به هر كه درخواست كند ارزاني مي دارد
(يا من يعطي من سئله)
خدا؛ خداي اهل رجب،
كسي است كه به غافلان، همان ها كه از درخواست كردن هم دوراند
و حتي او را نمي شناسند هم
عطا مي كند.
(يا من يعطي من لم يسئله و من لم يعرفه)
و چرايش را مي دانيم؛
(تحننا منه و رحمه)
پس اگر كسي از او درخواست كند؛ مي تواند به نگرفتن پاسخ حتي لحظه اي فكر كند؟
(اعطني بمسئلتي اياك)
چه بخواهيم از خداي كثير الرحمه؟
(جميع خيرالدنيا و جميع خيرالآخره)
اگر كم بگيري
اشكال از گيرنده است؛
نه نقص فرستنده...
التماس دعا
در ادامه مطلب براي وصالم به همه خوانندگان عزيز عرض مي كنيم كه دوست ما اول تير عازم سفر است و محتاج
محتاج هم به دعاي شما هم نصايح و پيشنهاداتون براي استفاده بيشتر از اين فرصت
بدينوسيله از تمام دوستاني كه حاجي شده اند و يا هنوز حاجي بالقوه اند درخواست مي كنيم كمك هاي سبز خود را براي ما ارسال نمايند(اعم از پيشنهاد خواصي كه مثلا خودتان به كار برديد و مقبول بوده يا شنيده ايد و دوست داريد به كار ببريد و خاطرات، يا حسرت ها، لذت ها، زمان ها، مكان ها، اعمال و هر نكته ديگري كه مفيد مي نمايد)
در ضمن التماس دعا هم پذيرفته مي شود!
***وصال ما امشب راهي است و ما...
دوستاني كه اين مطلب را يكم به بعد مي بينند و يا ديده اند و چيز تازه اي براي گفتن به يادشان مي آيد مرحمت نمايند و تا دوازدهم از فرصت استفاده كنند، ما پيغام هايتان را تلفني مي رسانيم انشاءالله.
بسم الله الرحمن الرحيم
درو ديوار عالم بالا
گفت سبحان ربي الاعلي
مي تراود ترنم يانور
از تماشاي عالم بالا
با نكايات نور مي بارد
از بهشتِ برين،برين دنيا
همه حيران اين همه نعمت
همه مبهوت آيت عظمي
پيش چشمان عرشيان بنگر
ناگهان عشق مي شود معنا
همه كروبيان به سجده شكر
كه شده شاهكار حق پيدا
يا محمد(ص) تو را مبارك باد
به حد يك اربعين دعا و ثنا
بنگر از واهب الهدايا شد
بهترين هديه ها به تو اهدا
آمد از اوج عرش و قلب بهشت
زني از طيف نور و رنگ خدا
گل محراب و ميوه معراج
ماه تابانِ ليلة الاسرار
خاطرات مشاهدات نبي
شود از عطر حضرتش احيا
راز اعجاز عشق از آغاز
سرّ مستور قرب او ادني
بانوي بي نظير رستاخيز
مادر كربلا وعاشورا
از فروغ نگاه جانسوزش
تا ابد شعله ور چراغ هدي
مي سرايد مرام و نامش را
جوشش خون سيدالشّهدا
لنگر كشتي نجات بشر
محور اهل بيت و آل عبا
صبحگاهان كه در افق خورشيد
مي نهد سر به دامن دريا
روي آبي و سبز اين سبزه
مي نويسد به خط زرد زهرا
مهر، شمع است و عنبرش مشعل
ماه، نقره است و فضۀ تو طلا
ياد آن پير بي نظير به خير(امام)
كه چنين گفت مدح او با ما:
«بعد احمد كه منقطع گرديد
سايه وحي از سر دنيا
جبرئيل از سپهر مي آمد
به تسلاي خاطر زهرا(س)»
چه نيازت به نخل و چاه فدك
اي به دست تو كوثر و طوبي
چه گناهي بزرگتر از اين
كه ببندند افتراء به شما!
چه گناهي بزرگتر از اين
كه شهود از تو خواستند اعداء
شده آن روز دست دشمن رو
شده آن روز مشت دشمن وا
كه نمودي به منطق قرآن
چهره شوم خصم را افشا
احتجاجت به خطبه هاي فدك
خصم را كرده تا ابد رسوا
كاش مي شد بخوانمت مادر
السّلامُ عليكِ يا اُمّا!
شايد تسكين دردهايمان در غم مادر رسيدن ميلاد اوست
و شايد سرّ نزديكي اين دو واقعه همين است.
به اميد نزديكي تسكين حقيقي!
يا لطيف
و اينبار اين منم
جامانده هميشه تاريخ
با تو ام
وصال سال هاي جدايي من
پس از گذشت بيش از يك سال از ...
شاهد پر زدنت هستم
چه خوشيي بالاتر از اين كه ببينم بذري كه با هزار اميد در دلت كاشته شده به بار نشسته و مايه سربلندي است
و چه سيري را با هم داشتيم
چه جاهايي كه با هم رفتيم
چه سحرهايي كه به محبوبمان سرزديم و تدبير زندگيمان را به او سپرديم
چه خداحافظي ها كه با او داشتيم
چه براي راهي شدن تو بود و چه براي سفر من
يادت مي آيد اولين بارِ در كنار هم بودنمان، آن طور که حق مي پسندد، در كنار ولي نعمت بود
آن سه روز آسماني را مي دانم كه چون من هيچ گاه از حافظه ات پاك نخواهي كرد
از همانجا بود كه يار پسنديد
افتان و خيزان همدیگر را مي كشيديم و سعي در بندگي داشتيم
يادم مي آيد با دست ردي كه به سينه ات زد بيداريت را پايدار كرد
و من رفتم
رفتم
رفتم
و تو...
يادم مي آيد سعيت را ادامه دادي
يادم مي آيد عطيه خواندمت
چرا كه عطا شده بودي بر من
و ارباب پسنديد و برد
يادم مي آيد پيش از آن خودي نشان داده بودي
در زمستان قبلي اش
بهاري شده بودي با نسيم شهدا
.jpg)
و در بهار، حسيني شدي!
تلاش هايت را به یاد دارم
و امروز را از خاطر نخواهم برد كه باز هم پسنديده شدي!
و اينبار حق تو را مي خواند...
دوستت دارم.
چقدر كارهايمان براي ظهور مولا مفيد است؟
تا به حال به اين مطلب فكر كرده ايد؟
وقتي برنامه اي را با پيگيري هاي زيادي به سرانجام مي رساني ، با موفقيت يا عدم موفقيت ظاهري، چقدر به اين بُعد از كارت نگاه مي كني؟
وقتي هزينه هاي سنگيني از بيت المال را صرف ايده هايت مي كني چقدر به اين وجه قضيه توجه مي كني؟
چطور مي توان جواب هدر رفتن بيت المال را داد؟
چطور مي توان جواب تأخير افتادن لحظه ظهور را داد؟
بزرگي مي گفت با هر گناهي كه مي كني در اين دوره زمانه ،علاوه بر حق الله ،حق الناسي هم به گردن داري حتي اگر به ظاهر گناهت مربوط به آدم هاي اطرافت نباشد؟
شايد با اين گناه لحظه اي بر لحظات غيبت افزوده باشي؛ آنوقت حق بسياري از مستضعفاني كه تنها روزنه اميدشان ظهور حجت خداست را ضايع كرده اي.
به اينها، سختي هاي زندگيِ در غيبت امام عليه السلام را هم اضافه كن و البته حق تمام عالم كه منتظر منجي است!
هميشه بزرگترين مشكل يافتن مسير درست و از آن سخت تر شايد پا گذاشتن در آن است.
چقدر زندگي مان با برنامه ريزي براي تعجيل در فرج هماهنگ است؟
قدم زنان وارد صحن آزادي مي شوم،سلامي دوباره
نگاهم مي چرخد
دنبال جاي دنجي مي گردم تا ...
نگاهم به يك تابلو مي افتد
بهشت ثامن الائمه(عليه السلام)
باورم نمي شود كه به همين سادگي بتوان وارد بهشت شد
آن هم بهشت امام رضا(عليه السلام)
عرض ادب
ورود به بهشت
سلام بر اهل بهشت
و حركت
اولين جايي كه مي برمتان اينجاست
در معبد عشق جان فدا بايد كرد
يعني به حسين اقتدا بايد كرد
بي سر به لقاي يار بايد رفتن
دِيني است كه اينگونه ادا بايد كرد
محمد جواد فدايي
تاريخ پا گذاشتن در دنيا 7/1/1344
تاريخ تولد 13/8/1365
محل تولد شلمچه!
منتظر ميهمياني هاي بعدي باشيد.
اين نوشته به شدت سريع نوشته شده و خودِ نگارنده آن واقف است كه اصلا در خور شهدا نيست.
مي خواستيم پاك شود ولي حالا كه يادي از اين شهيد شده دلمان به حذف آن نمي رود از خوانندگان عزيز بابت ضعف قلم عذر مي خواهيم.